به فدایت سر و جان مادر

ساخت وبلاگ
(مکتب مردم شناسی)هر کسی خود را مهیا بهر کاری ساختهزآنکه هر فردی به کار خود بوَد دلباختههر کسی داند صلاح خویش بهْ از دیگرانچون صلاح خویش را بر نفس خود بشناختهآن یکی در آتش فقر و فلاکت سوختهوآن دگر از آب آتشگون ، زر بگداختهآن یکی چون بلبلان در گلسِتان بگرفته جایوآن دگر چون جغدها در کنج ویران ساختهآن یکی جان‌ها فدای عشق شوم خود کندو آن دگر جان را به راه عشق میهن باختهآن یکی در راه دین بر دوش خود گیرد علموآن دگر صد رایت کفر و ستم افراختهآن یکی چنگیزآسا خون مردم ریختهوآن دگر کسری‌صفت کاخ عدالت ساختهآن یکی جان را سپر سازد به دفع تیغ کینوآن دگر شمشیر کین بر قتل مظلوم آختهآن یکی از بندگی آزاد و شاد و کامجوآن یک از آوارگی خود را به بند انداخته"این برای سود مردم می‌نهد بر کف قلموآن به نفع خود قلم بر صفحه‌ها انواخته"شاعری سبک کهن را می‌پسندد همچو منشاعرانی نوسخن در سبک نو پرداختهمکتب مردم‌شناسی دیده‌ام با خون دلدیگران مانند من این توده را نشناختههرکسی با دسته‌ای سازد برای سود خویش(شمس) هم در شهر قم با آه و افغان ساختهشادروان سید علیرضا شمس قمیبرگرفته از روزنامه استوار ـ شماره 15201337/10/25 به فدایت سر و جان مادر...
ما را در سایت به فدایت سر و جان مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 11:26

(شکست)در هم مکش جبین که خورد ابروان شکستزه را فزون مکش که دَهی بر کمان ، شکستمشکن به سنگِ بانگ و تغیّر ، دلِ غمینچون شیشه را به بانگ خشن می‌توان شکستشیرین چو کرد روی، ترُش شور عشق بردشد تلخ کام کوهکن و خورد از آن شکستبایع به مشتری چو کند اخم ـ از غرورکالا فتد ز چشم و دهد بر دکان شکستنرمش دهد شکست به سنگین‌دلان دهرنرمی آب ، داده به کوهِ گران شکستبا صبر و پایمردی خود خصم را بکوبسندان دهد به چکّش آهنگران شکستمصلح به روز حادثه قدرش عیان شودچون مومیایی ار بخورد استخوان شکستاعجاز عدل بین که ز میلاد مصطفیآمد به طاق عدل انوشیروان شکستاز انقلاب شاه شهیدان کربلاآمد به کاخ نخوت سفیانیان شکستاز نهضت و شهامت و جانبازی حسینارکان کفر با همه قدر و توان شکستپشت ستمگران شکند موج انقلابکشتی ز موج بحر خورد بی‌گمان شکست(شمس قمی)! به طبع روان هیچگه منازشمس و قمر خورند در آبِ روان شکستشادروان سید علیرضا شمس قمی به فدایت سر و جان مادر...
ما را در سایت به فدایت سر و جان مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 111 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 11:26

(هوای پادشایی)به سر تا پرورانیدم ، هوای پادشایی رابهانه کرده‌ام هر شب، سر کویت گدایی رابه عشق روی دلجویت، گدایی در سر کویتکند آن کو به سر دارد ، هوای پادشایی رادلم در حلقه‌ی زلفت ، کند مأوا بدان حکمتکه بیند خود به چشم جان، صفای مشک سایی رابوَد جان در تنم زندان، چو مرغی در قفس حیرانندارد مرغ پر بسته ، به جز فکر رهایی راجدا شد بند بند جان ، ز درد فرقت جانانکز آه گرم دل سوزم ، سراپا نای و مایی راچو باشد آشنایی‌ها ، سرآغاز جدایی هاندارد این دل خسته ، غم بی آشنایی رااگر جود و سخا داری ، به مسکینان رسان یاریکه چون بود استخوان سالم چه حاجت مومیایی رابه روز فقر و درویشی ، اگر بخشی کم و بیشیکنی شرمنده و حیران ، ز بذل و جود طایی رابه صورت گر مسلمانی، به سیرت عکس سلمانیچو گبر پارسی بنگر ، مقام پارسایی راز داغی بر جبین خود ، فریبی اهل دین خودچرا بازیچه چون واعظ ، کنی زهد ریایی راخدا را زآن سبب خوانی، که در دریای طوفانیز نادانی نمی‌دانی ، فنون ناخدایی رابوَد (شمس قمی) در قم ، نهان در ظلمت مردمکه خواهد پرتوِ خود گم ، نخواهد روشنایی راشادروان سید علیرضا شمس قمی به فدایت سر و جان مادر...
ما را در سایت به فدایت سر و جان مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 11:26